مزینان نیوز

مزینان همان عشق آباد همان دیار سر فراز محل تولد دانشمندان ایران زمین همچون شهید دکتر علی شریعتی مزینانی و دیگر اندیشمندان ایرانی است...
شکلک های ساده,شکلک های بامزه,شکلک های پراستفاده,شکلک های مورد علاقه
شکلک های ساده,شکلک های بامزه,شکلک های پراستفاده,شکلک های مورد علاقه

مزینان نیوز

مزینان همان عشق آباد همان دیار سر فراز محل تولد دانشمندان ایران زمین همچون شهید دکتر علی شریعتی مزینانی و دیگر اندیشمندان ایرانی است...

مزینان نیوز

خدایا ...
به من زیستنی عطا کن که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم
و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم
بگذار تا آن را من خود انتخاب کنم اما آن چنان که تو دوست میداری
خدایا ...
چگونه زیستن را تو به من بیاموز ، چگونه مردن را خود خواهم آموخت
خدایا ...
رحمتی کن تا ایمان ، نام و نان برایم نیاورد
قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمان افکنم
تا از آنها باشم که پول دنیا می گیرند و برای دین کار می کنند نه از آنها که پول دین را می گیرند و برای دنیا کار می کنند
ای خدا ...
میدانم که برای عشق زیستن و برای زیبایی و خیر مطلق بودن چگونه آدمی را به مطلق می برد . اخلاص ، یکتایی در زیستن ، یکتایی در بودن و یکتایی در عشق ...
خدایا ...
مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان
اضطرابهای بزرگ ، غمهای ارجمند و حیرتهای عظیم را به روحم عطا کن
لذتها را به بندگان حقیرت بخش و درهای عزیز را بر جانم ریز

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

نویسندگان

StatsCrop Pagerank

۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است


سرویس: فرهنگ و حماسه1390/09/21
12-12-2011
13:21:47
9009-12733: کد خبر

خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران
سرویس: فرهنگ و حماسه

دومین یاواره 56 شهید و ایثار گر روستای مزینان سبزوار‌،29 دی‌ماه سال جاری همزمان با دهه آخر ماه صفر برگزار می‌شود.

به گزارش ایسنا، غلامرضا مزینانی دبیر دومین یادواره شهدای مزینان در جلسه مسئولان ستاد برگزاری این یادواره گفت: در سال 1384 اولین یادواره شهدای مزینان برگزار شد و پس از گذشت شش سال از برگزاری آن مراسم ماندگار، همرزمان شهدا تصمیم گرفتند تا بار دیگر یاد و خاطره دوستان شهیدشان را با شکوه‌تر از گذشته زنده کنند؛البته خاطره شهیدان هیچگاه فراموش نخواهد شد و ملت حق شناس ایران همیشه حماسه دلاوری ما و جانفشانی این عزیزان را پاس می‌دارند.

وی درباره علت نامگذاری این یادواره به نام «شاهدان کویر» اظهار کرد: دهستان مزینان که از پیشنه تاریخی چند هزار ساله برخوردار است در امتداد کویر قرار دارد و همیشه کویریان مردانی سختکوش و مقاوم و مبارز بوده‌اند. ما قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، معلم شهید دکتر علی شریعتی و پدربزرگوارشان مرحوم استاد محمدتقی شریعتی را داشتیم که از همین روستای کویری بر علیه ظلم ستمشاهی قیام کردند و در دوران دفاع مقدس نیز نوجوانان و جوانان و جوانان مزینانی بارها به صورت دسته جمعی و یا به تنهایی به جبهه‌ها اعزام می‌شدند.

مزینانی گفت: درعملیات والفجر8 ، مزینان شاهد تشییع چهار شهید بود که این، خود در بین روستاهای حومه سبزوار کم نظیر است لذا ما نیز تصمیم گرفتیم تا این یادواره را به عنوان شاهدان کویر که محل هبوط ملائک است نام گذاری کنیم.

انتهای پیام

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۴۸
حسین مزینانی عسکری


نه ترن نه ریل اصل نیستند اصل حرکت است.....!


 ادام با این جملات جا میخوره چون حقیقتی واضح و عیان است من که با همچین جملاتی حال می کنم شما رو نمی دونم


ورشکستگی تا قبل از سن 30 سالگی بهترین شانس است (کیوساکی پدر ثروتمندان جهان)


در سرزمین فکرتان گنج های بسیاری نهفته است  (دین کارنگی)
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۲۵
حسین مزینانی عسکری


 

پس از انتشار مطلبی با عنوان شریعتی در آن سوی مرزها که مورد استقبال ویژه ی مخاطبان قرار گرفت درحالی که در وطن خودمان سعی می شود تا او فراموش شود و دوستدارانش محتاطانه در سالگردش عمل می کنند و با برگزاری مراسمی ضعیف در زادگاهش مزینان ویا در محافل فرهنگی پایتخت آن هم درخاموشی کامل بدون انعکاس رسانه ای ودعوت از عاشقان شریعتی اقدام می کنند ولی در آن سوی ایران ،عاشقان او مجالس شریعتی شناسی برگزار می کنند وکتابهای اورا ترجمه ومنتشرمی کنند وبا برگزاری سمپوزیوم وسمینار یادش را گرامی می دارند

این بار گروه فرهنگی شاهدان کویرمزینان که پیش ازاین یادواره شهدای مزینان را به خوبی برگزار نمود سعی می نماید تا با انتشار این گونه مطالب برای برگزاری مراسم سالگرد درسال ۹۲ آماده  شود و شهروندان مزینانی ومخاطبان همیشه همراه شاهدان این اقدام را مفید ارزیابی کردند وبا ارسال نظر آمادگی خود را برای همراهی بیشتر اعلام کردند

شاهدان کویرمزینان درهر ماه شریعتی را در خارج از ایران معرفی می نماید واین بار به پرونده او در تاجیکستان که به همت مجله ی اندیشه پویا منتشر شده است می پردازد

 

بخش دوم: شریعتی در تاجیکستان

گفت‌وگوی مجله‌ی «اندیشه پویا» با سیف‌الله ملاجان، محقق تاجیک و مدیر کرسی تاریخ قدیم دانشگاه ملی تاجیکستان.

سیف‌الله ملاجان، محقق تاجیک و مدیر کرسی تاریخ قدیم دانشگاه ملی تاجیکستان شریعتی در تاجیکستان


 

۱- ورود اندیشه علی شریعتی به فضای فکری و فرهنگی کشور شما از چه طریقی صورت گرفته است؟ چه گروه‌ها و گرایش‌های فکری در این ورود دخیل بودند؟ شخص شما چگونه با علی شریعتی آشنا شدید؟

پس از اعلام سیاست بازسازی در کشور شوروی که شامل ما تاجیکها هم میشد، فضای جامعه تاجیکستان کمی بازتر شد و درنتیجه این فضای باز، امکان آشنایی بیشتر با آثار و نوشته‌های مذهبی فراهم آمد. در سال‌های پایانی حکومت شوروی بعضی از روشنفکران و روحانیان تاجیک که از مخالفان نظام کمونیستی محسوب میشدند، آثار متفکران کشورهای اسلامی را به جوانان عرضه می کردند. در ردیف دیگر آثار مذهبی و انقلابی با زبان عربی همچنین نوارها و نوشته‌های آیت‌الله خمینی و مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی نیز میان جوانان و علاقه‌مندان توزیع می شد. همان زمان یعنی 23سال قبل بود که بنده در جوانی با نام علی شریعتی آشنا شدم. اما چون کتاب‌هایی که از او در دسترس ما بود، یکی دو عدد بیش نبودند و خواهشمندان مطالعه آن بیشمار بودند، به دست گرفتن و مطالعه چنین کتاب‌هایی برای هر کسی میسر نمیشد.  


2- در ابتدا چه آثاری از علی شریعتی و با توجه به چه نیازهایی به زبان شما خوانده شد و اکنون با تحولات فکری جدید و گذر زمان، در منطقه و کشور شما آیا گرایش به آثار شریعتی سمت‌وسوی تازه و جدیدی پیدا کرده است؟ اگر چنین است امروز چه آثاری از شریعتی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد؟

ما در زمان حکمرانی کمونیست‌ها بر کشور خود میزیستیم، در طول بیش از 70سال گوش‌های ما به شنیدن کلام الحادی عادت کرده بود و لذا آن زمان یک نوشته کوچک دکتر درباره «شرک» در تاجیکستان با استقبال کم‌نظیری مواجه شد. پس از آن بود که سخنرانیهای دیگر شریعتی به شکل نوار و کتاب در دسترس علاقه‌مندان آثارش قرار گرفت. در تاجیکستان از نوشته‌های دکتر شریعتی، کتاب‌های ابوذر، ما و اقبال، هبوط در کویر، تاریخ و شناخت ادیان و اسلام‌شناسی مورد توجه خوانندگان و علاقه‌مندان شریعتی است. پس از کسب استقلال در تاجیکستان به ارزش‌های ملی و دینی اهمیت بیشتری داده می شود درنتیجه فکر میکنم که اثر بازشناسی هویت ایرانی-اسلامی امروز خیلی به درد جامعه تاجیکستان می خورد. اما متاسفانه این را هم باید بگویم که تاکنون هیچ اثری از نوشته‌های دکتر شریعتی به خط امروزی تاجیکی (سریلیک) منتشر نشده است و تنها اشخاصی که با خط فارسی آشنایی دارند می توانند آثار علی شریعتی را بخوانند و بهره ببرند.


3- آیا اندیشه شریعتی به عنوان یک نواندیش دینی که دانش جامعه‌شناسی هم دارد، در زندگی روزمره جامعه شما هم میتواند تاثیری داشته باشد یا داشته است؟

شاید برای جامعه ایران که هیچ‌گاه رژیم الحادی چون شوروی کمونیستی را تجربه نکرده و در سیواند سال گذشته نظامی اسلامی داشته‌اند، اندیشه‌های دینی شریعتی دیگر جاذبه گذشته را نداشته باشد، ولی نیاز مردمان کشورهای آسیای مرکزی به متفکرانی چون علی شریعتی امروز خیلی بالاست، زیرا این کشورها هم‌اکنون در مرحله خیزش اسلامی قرار دارند و همزمان خطر افراطیگری هم آن کشورها را تهدید میکند. شریعتی سعی داشت اسلام را به عنوان یک تفکر زندگیساز و یک نظام اجتماعی و یک ایدئولوژی رهگشای زندگی مطرح کند، یعنی دقیقا همان چیزی که جامعه کشورهای شوروی سابق امروز به آن نیاز دارند. نداشتن معرفت دینی یا پایین بودن سطح معرفت دینی می تواند در آینده نزدیک کشورهای آسیای مرکزی را به چالش بکشد. مرحوم شریعتی بر این باور بود که ‏انقلاب قبل از آگاهی به فاجعه منجر می شود. بنابراین رسالت روشنفکران تاجیک در این راستا، رسالتی عظیم است. در این میان بار و مسئولیت بیشتر روی دوش کسانی است که علاوه بر احساس مسئولیت در برابر جامعه دغدغه مذهب و دین را هم دارند. مشکل اینجاست که تعداد روشنفکران دینی در منطقه آسیای مرکزی خیلی کم است چراکه فرهنگ روشنفکری این جوامع در دامن فرهنگ روسی پرورش یافته است. همزمان روحانیت آسیای مرکزی نیز فاقد انسجام لازم بوده و لذا امروز به اصلاحی کلی نیاز دارد. برای این اصلاح و دگردیسی هم تجربه دکتر شریعتی و مبارزه او با تحجر، افشای خرافات و عقب‌ماندگیهای ذهنی یک جامعه که بزرگترین رکن مبارزه او بود کارساز است. او با استفاده از دین میخواست طرحی نو دراندازد و جهانی تازه و نوین بسازد. این تجربه برای منطقه آسیای مرکزی تجربه‌ای ناب و ضروری است و در این زمینه الگوی مناسب‌تر از دکتر شریعتی نمیبینم.


4- باتوجه به اینکه اهل تسنن اکثریت مذهبی در کشور شما را به خود اختصاص داده‌اند، شریعتی و زبان او چگونه میتواند با زبان و فکر اهل تسنن مرتبط شود؟

باید بگویم که امتیاز بزرگ شریعتی این است که بیشتر گفتار او از تعصب‌های خشک مذهبی به دور است و برخی از آثار او برای اهل سنت هم قابل قبول است. از جمله کتاب میعاد با ابراهیم، اسلام‌شناسی، شهادت، سیمای محمد، تاریخ و شناخت ادیان، حج و غیره. نکته مهم دیگر این‌که محور اندیشه شریعتی موضوعاتی از قبیل مبارزه حق علیه باطل، شهادت، جامعه بیطبقه توحیدی، زن و آزادی است که برای عموم مسلمانان جالب و مورد توجه‌اند و همواره موضوعات روزمره زندگی آنان را تشکیل می دهد. این جمله از شریعتی را ختم کلام می سازم که شیعه و سنی نمی شناسد: «این پیغمبر ظهور نکرد تا خود را مثل زرتشت و مانی و مزدک و کنفوسیوس به این کاخ برساند و در ردیف شاعر و منشی و خواجه دربار بنشیند، آمده است تا آن را ویران کند، تا پیامبر اسلام چشم به جهان گشود، آتشکده فارس خاموش شد و کنگره قصر مدائن فرو ریخت...»

 

منبع: سایت رسمی دکتر علی شریعتی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۱ ، ۰۰:۰۱
حسین مزینانی عسکری

 

شب اسرار آمیز

به نویسندگی:حسین مزینانی عسکری

مشاهده در ادامه مطلب

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۵۱
حسین مزینانی عسکری


سلام .

امروز روزهای خوبی به نظر میرسه؟شاید همه بخوان شاد باشن.همه در جستجو .به دنبال حرفی ماندگار به دنبال هر راهی که بشه به نقطه ای که سالهاس برای بدست آوردنش تلاش میکردن برسن. آره میشه تو شهر قدم زدو دید نگاههای سردوخسته رو دید  انگار که از جنگ با دیو بزرگ برگشتن و با عوض کردن لباس چهره میخوان بگن پیروز برگشتن.همه با همهمه به دنبالشن این چه جورشه چرا ؟

ترسی هست پشت نقاب سرخ سیلی رو صورت اما میشه بگی چرا؟

روشهای مختلفی هست واسه پیروزی . واسه اثبات بودن.واسه اثبات نگاه بی ترسو نقاب. خسته ای ؟ به قدیم تر برگرد....دیدی دنیای قدیم چه شیرینه؟ چرا

چرا میشه قدیمو خوب دید اما ایندرو نه؟ مگه نباید اینده بهتر از حال باشه ؟ چرا نمیشه تصویری واسه اینده دید که توش یه عکس از لبخند باشه ؟

چرا میشه دید اما! باید لبخندی رو پاک کرد تا لبخندتو بتونی پر رنگ کنی. پله های مارپیچ به سوی اینده که لابلای زمان گم شدن میخوای بری بالا اما!

هر قدمت با شک و تردید گذاشته میشن شاید بشه /شاید نه .اره اگه بشه خوبه اما اگه نشه ! باید برم اون نقاب لعنتی رو بردارم دباره سرخش کنم با طنابی سفت به صورتم بچسبونم.باز برم بگم من به بالا رسیدم. کاش راهی بود کاشو ای کاش صدایی بود که میگفت وسط راه پله ای شکست . من که راهی جز رفتن نداشتم چرا دنیا اینجوریه چرا باید پله های من شکستن من که لبخندی رو پاک نکردم من که دنیارو با لبخنداش دوست دارم.چرا لبخند من بایدایننقاب لعنتی باشه؟ چرا باید راه دیگه ای رو واسه برد نداشت .راهی که باپا گذاشتن و از گذاشتن  نگاههای خسته با نقابهای سرخ پی نمود من که خودم همهمون نقاب روبا طنابی سفت بستم منی که میدونم حالام پشت این نقاب خوب نیست. چرا؟ چرا فقط این راه چرا دنیا برای من راهی تنگو تاریکو سرد پیشنهاد داد؟ امید کلمه ایست زیبا اما برای من با یک نون ناامید گشت.پس من هم خواهم رفت با توام توی که مثل من نقابی سرخ داری باید رفت دنیا رحم ندارد باید رفت اما!راهی هست که با ماندن میشود به بالا رفت با پا نذاشتن بر روی نقابهای سرخ با محو نکردن لبخندها .اری راهی هست باید رفت اما با ایجاد روزنه ای به اینده پس بلند شو و بیا ما با قدمی سفت و سنگن بی لغزش و بی ترس پا بر روی پله های امید می گذاریم اری سخت است اما باید رفت باید ساخت اری باید ساخت پله های شکسته را باید ساخت با هم باید ساخت پشت این پله های شکسته ارزوهای توست که در انتظارت در گوشه ای بنشسته پس با امیدقدمهایت را سفت کن با برداشتن نقاب سرخ رویت را به دنیا نشان بده بلند بگو اری((این من هستم)) تا دنیا بداند رقیب سخت کوشی در جدال با سربازان سختکوش خودش دارد .این است ماندنو رفتن پس بدان که راه پیروزی با حرف نیست راه پیروزی با عمل با بهترین انتخاب به مقصد میرسند پس نگو چرا من نگو راهی نیست نگو راه بستس نگو راهی نیست دنیا همین فکر ماست هر کس با دنیای فکر خویش دنیای خودش را می سازد پس دنیای خودت را با بهترین معماری بساز اگر بنای دنیایت  سفت اشند مطمعن با که هیچ ویرانگری قادر به خراب کردن دنیایت ندارد با خشتی بنای دنیایت را بساز که با صبرو بردباری با کمی فکرو عاطفه باکمی تلاشو کوشش ساخته شده شاید با خودت بگویی داستان جالب بود اما بدا چه خواهی چه نخواهی زمان در گذارند پس بدان باید راهی رفت که با پا گذاشتن بر روی نقاب سرخ بشود به انسوی پله های شکسته رفت دنیای تو دنیای توست چه خواهی جه نخواهی!

این بود سخنی از من حقیر برای تو که شاید مثل خیلی ها ان نقاب سرخ بر روی چهری خسته خود داری.(حسین.مزینانی)

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۱ ، ۲۱:۴۵
حسین مزینانی عسکری

زندگی در کجا؟

آری زندگی در کجا زندگی برای چه آیا راهی هست تا دنیا معنی زندگی را به ما نشان دهد؟ هر بار که به خیالات خود می نگرم شاهد نقطه ای مبهم خواهم بود آیا می شود بجای آنکه با اسم او به آینده رفت با عمل به حرفش به آینده رفت؟ بی طاقتی می تواند تنها عاملش باشد تنها عامل بی فرهنگی بی بندوباری آری مردی بود با فکری روشن به دنیا اما حال نیست وآثارش ماندگارترین آثارندشاید بدانی آن مرد کیست . آری دکترعلی شریعتی .

اما حال نیست اما

چرا همه به دنبال اویند؟ شریعتی را نمیشود دوباره دید اما او با انجام کاری و راهی راه عبور از زمان را برای ما اسان کرد.

می توان شریعتی شود می توان مردی شود که در اینده همه در حسرت تو بودن بمانند اری اما این راه بسیار سخت و زجر اور است راهی که به هیچ وجه نمی شود با دست خالی پی نمود در انسوی راه مردی بزرگ منتظر توست یا شاید زنی همواره باید دانست انها چرا نوشتند باید دانست چرا با دست خالی به راه افتادن .این ذهن ماست که ما را به جایی میکشد ما را بیدارو خواب می کند اری همه چیز در توست شایدنتوان دیگر شریعتی شود اما می شود راه اورا ادامه داد راهی سخت اما پور ز حرف های حق پور ز ایندهای روشن برای ایندگان راهی هست که او شوداما باید به خود ساختگی دست یافت بایدبه بالاترین درجه های درون گری رسید باید به  یافتن اندیشه های اینده نگر دست یافت اری هرگز نتوان او شود اما راهی برای رسیدن به او هست با راهی که او ساخت برای افرادی که خواهان حقیقتند خواهان دانستنند  پس بدان دانستن یکی از همان وسیله هایس که برای پی نمودن این راه سخت باید در کوله پشتی خویش حمل کنی اما تنها ان نیست و بسیارند. باید بدانی که کیستی "بایدبه خود شناسی دست پیداکنی تا بدانی که به دنبال چه میروی برای چه میروی اری سنگین است اری حمل این کوله پشتی بسیار سخت است و باید بدانی به مرز روشن فکری رسیدن راهی نیست که بتوان به سادگی به ان دست یافت روشن فکری یعنی چه روشن فکر را که گویند  کسی یا چیزی که با در نظر گرفتن تمام نکات کوچک وبزرگ به اینده می اندیشد ایا این حرف کار ساده ایست ایا گفتن از راهی که خود به ان دست نیافته ای و گفتنش برای کسی دیگر کار درستیس ؟ بنگر به اطراف خویش چه میبینی ایا جز پیش بینی حداقل چند روزاینده برای تو اسان است؟ ایا میدانیکه در اینده چه چیز در کمین توست ایامیدانی برای حل انها باید چه راهی را رفت اری نمیشود در چند روز به اینهمه کمال دست یافت اری نمیشود در طی چند روز کسی شود که چندین سال بعد خود را میدانست و برای حل انها  به همه کمک می کری پس باید کوله بارخود را با خودشناسی پر کرد  همواره بدان اگر خود را شناختی خدای خود را خواهی شناخت پس راهی هست اما مردی یا زنی میخواهد که بی ترس و بی نگاه به شخصیت قدیم خویش خواهان خود سازی باشد بدان خود سازی ذهنی پاک میخواهد و تلاشو کوشش (دل نوشته ای بود از من برای دوست داران ایندهای روشن){حسین مزینانی)

عکاس: حسین مزینانی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۱ ، ۲۱:۴۴
حسین مزینانی عسکری

این چه چیزیس که هر کس پی آبادانی دیار خویش است؟
این چه حسیس که با دیدن بی حوصلگی به دنبال اثبات خویشند؟

شاید راهیس بسوی جاودانگی؟ شاید!

با چه رویی توگویی که مرا اشنا کن تو که در عالم خویش گمراهی ؟
با چه فکری برای اثبات خویش در راهی؟

آری  در دل ذهن خویش  گفتم من که انگار تولد یافتم ز قلم. قلم من چرا در دست اوست ؟

هر که خواهی باش دنیای سخن از ته دل راه پر پیچو خمش بسیار است.

شاید باز هم با خودت گویی ما را چه بوود با این سخن . راه من را به راه تو چه کار است؟

آری من ز آفتاب گفتمت تو ز ویرانی نور !

خوش بو ود این راه را >گر چه خشتیش کج بو ود .اماچه کنیم گفتنش تا ساختنش چیری دیگر است.

اما جالب آن جاست که ....زندان ذهن پربو ود ز راه فرار.

پس بجوی به دنبال این جواب که چه چیزی بود این سخن؟ شاید یه روزی بفهمی آسمان مال من است!!!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۱ ، ۲۱:۴۲
حسین مزینانی عسکری