مزینان نیوز

مزینان همان عشق آباد همان دیار سر فراز محل تولد دانشمندان ایران زمین همچون شهید دکتر علی شریعتی مزینانی و دیگر اندیشمندان ایرانی است...
شکلک های ساده,شکلک های بامزه,شکلک های پراستفاده,شکلک های مورد علاقه
شکلک های ساده,شکلک های بامزه,شکلک های پراستفاده,شکلک های مورد علاقه

مزینان نیوز

مزینان همان عشق آباد همان دیار سر فراز محل تولد دانشمندان ایران زمین همچون شهید دکتر علی شریعتی مزینانی و دیگر اندیشمندان ایرانی است...

مزینان نیوز

خدایا ...
به من زیستنی عطا کن که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم
و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم
بگذار تا آن را من خود انتخاب کنم اما آن چنان که تو دوست میداری
خدایا ...
چگونه زیستن را تو به من بیاموز ، چگونه مردن را خود خواهم آموخت
خدایا ...
رحمتی کن تا ایمان ، نام و نان برایم نیاورد
قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمان افکنم
تا از آنها باشم که پول دنیا می گیرند و برای دین کار می کنند نه از آنها که پول دین را می گیرند و برای دنیا کار می کنند
ای خدا ...
میدانم که برای عشق زیستن و برای زیبایی و خیر مطلق بودن چگونه آدمی را به مطلق می برد . اخلاص ، یکتایی در زیستن ، یکتایی در بودن و یکتایی در عشق ...
خدایا ...
مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان
اضطرابهای بزرگ ، غمهای ارجمند و حیرتهای عظیم را به روحم عطا کن
لذتها را به بندگان حقیرت بخش و درهای عزیز را بر جانم ریز

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

نویسندگان

StatsCrop Pagerank

۴ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

به راستی می‌توان گفت که محمد را این چنین «باید از نو دید»، «از نو شناخت»، او را با نگاهی که اشیا و اشخاص را می‌نگریم نباید نگریست، باید از روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و تاریخ، نگاهی تازه ساخت و بر سیمای محمد(ص)‌ افکند. او را باید در صف شخصیت‌های عظیم تاریخ، قیصران و حکیمان و انبیا دید، در جمع پیامبران بزرگ رق نشاند و تماشایش کرد.
در این هنگام است که تصویر او در چشم ما چنان شگفت و توصیف‌ناپذیر می‌نماید که گویی هرگز او را ندیده‌ایم و هرگز چنین تصویری را از مردی در جهان نمی‌شناخته‌ایم. برای شناخت دقیق و تصویر کلی و تمام هر مذهبی، شناختن خدای آن، کتاب آن و پیغمبر آن ضروری است و این روش ساده‌ترین، ممکن‌ترین و در عین حال علمی‌ترین و مطمئن‌ترین روش شناخت یک مذهب است.محمد ترکیبی از موسی و عیسی است، گاه او را در صحنه‌های مرگبار جنگ می‌بینیم که از شمشیرش خون می‌چکد و پیشاپیش یارانش که برای کشتن یا کشته شدن بی‌قراری می‌کنند، می‌تازد و گاه وی را می‌بینیم که وقتی هر روز در رهگذرش مرد یهودی از بام خانه‌اش خاکستر بر سرش می‌ریزد و او نرم‌تر از مسیح، همچون بایزید، روی درهم نمی‌کشد و یک روز که از کنار خانه وی می‌گذرد و از خاکستر مرد خبری نمی‌شود، می‌پرسد رفیق ما امروز سراغ ما نیامد؟ و چون می‌شنود که بیمار شده است به عیادتش می‌رود.در اوج قدرت در آن لحظه که سپاهیانش مکه را، شهری که ۲۰‌سال او و یارانش را شکنجه داده و آواره کرده است، اشغال کرده‌اند، بر مسند قدرت اما در سیمای مهربان مسیح، کنار کعبه می‌ایستد و در حالی که ۱۰ هزار شمشیر تشنه انتقام از قریش، در اطرافش برق می‌زنند و… می‌پرسد؛ «ای قریش فکر می‌کنید با شما چه خواهم کرد؟»، قریش که سیمای مسیح را در این موسایی که اکنون سرنوشتشان را در دم شمشیر خویش دارد، خوب می‌شناسند و به چشم می‌بینند، پاسخ می‌دهند که «تو برادری بزرگوار و برادرزاده‌ای بزرگواری» و آن گاه با آهنگی که از گذشت و مهربانی گرم شده است، می‌گوید: «بروید، همگی آزادید.»آری، پس از آن که به بعثت برانگیخته شد، اولین کسی که به وی ایمان آورد حضرت علی‌(ع)‌ بود، علی بود که با وی هم‌پیمان شد و از آن پس همه لحظات عمر را در این پیمان و پیوند نهاد و در پرستش خداوند و وفای محمد و دوستی خلق و پارسایی روح، آیتی شگفت شد و با صدها رشته پنهان و پیدا با روح و اندیشه و قلب محمد پیوند یافت.پیغمبر که تاریخ آن همه از اراده و تصمیم و قدرتش سخن می‌گوید و خسروان و قیصران و قدرتمندان حاکم بر جهان آن همه از شمشیرش می‌هراسند و دشمن از شدت غضبش می‌لرزد، در عین حال مردی است سخت عاطفی، با دلی که از کمترین موج محبتی می‌تپد و روحی که از نوازش نرم دست صداقتی، صمیمیتی و لطفی به هیجان می‌آید، در خانه و خانواده نیز چنین است. در بیرون، مرد رزم و سیاست و فرماندهی و قدرت و ابهت است و در خانه پدری مهربان، شوهری نرم‌ خوی و ساده و صمیمی،… وی هرگز نمی‌کوشید تا خود را مرموز و غیرعادی و موجودی عجیب و غریب در چشم‌ها بنمایاند، بلکه بعکس حتی به مادی بودن تظاهر می‌کرد، نه‌تنها از زبان قرآن می‌گوید که «من بشری هستم بمانند شما و فقط به من وحی می‌شود، …/ کهف ۱۱۰».که همواره اعتراف می‌کند جز آنچه به من گفته می‌شود، از چیزی خبر ندارم و در رفتار و زندگی و گفتگویش همه جا می‌کوشید تا در چشم‌ها شگفت‌آور و فوق‌‌العاده جلوه نکند و سعی می‌کرد تا ابهت و جلالی را که در دل‌ها دارد، بشکند. می‌گویند روزی پیرزنی نزد وی می‌آید تا از او چیزی بپرسد.آن همه خبرها و عظمت‌ها که از او شنیده بود چنان در او اثر می‌کند که تا خود را در حضور وی می‌یابد، می‌لرزد و زبانش می‌گیرد، پیغمبر احساس می‌کند شخصیت و شکوه او وی را گرفته است، ساده و متواضع پیش می‌آید، به مهر دست بر شانه‌هایش می‌گذارد و با لحنی که از خضوع، نرم و صمیمی شده‌ است، می‌گوید؟ مادر چه خبر است؟من پسر آن زن قریشی‌ام که گوسفند می‌دوشید. بعد احساس و عمق عاطفه و اندازه رقت قلب محمد نیز شگفت‌انگیز است.وجود علی ‌(ع)‌ و فاطمه (س)‌ که همچون دو بال برای پیغمبر بودند و فرزندان آنها، تحمل زندگی پر تلاطم و پر مشقت را برای پیغمبر (ص)‌ آسان‌تر کرده بود، چنانچه دکتر شریعتی در ادامه می‌گوید: «اما اینها همه آرامش پیش از توفان بود و توفان در رسید سیاه، هولناک و بر باددهنده آشیانه و ویران‌کننده خانه او.» (آری پس از ۲۳ سال رسالت پیامبری و هدایت مردم)‌ پیغمبر در بستر افتاد و دیگر نتوانست برخیزد و به این گونه است که محمد و رسالت چند بعدی و دو جهتش شایستگی آن را دارند که آرزوی بزرگ انسان امروز را تحقق بخشد.دکتر شریعتی در کتاب‌های «فاطمه، فاطمه است» و «سیمای محمد(ص)‌» به تفضیل به بیان ابعاد شخصیتی حضرت نبیاکرم(ص)‌ می‌پردازد و آن را شرح می‌دهد که قطره‌ای از آن دریا در این مقال مرقوم گردید.
معلم شهید دکتر علی شریعتی مزینانی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۲ ، ۲۲:۰۶
حسین مزینانی عسکری

با خودم قهرم؟

این سوال خیلی از ما آدم هااست که تا به حال  از خودمون نپرسیدیم چرا واقعا ؟چرا فکر می کنی با خودت دوستی یا اصلا تو خودت هم میدونی که با خودت قهری ؟

قهر یا آشتی  از نظر من مهم نیست از نظر من »دروغه! بله دروغ کاری که خیلی از ما به بهانه بازگشایی راهی برای عبور از بیراهه ها استفاده میکنیم در حالی که در اشتباه بزرگی به سر می بریم اشتباهی که سرنوشته خودمون رو برای ما دورغ میسازه شاید به راحتی بشه دروغ گفت ولی آیا به خودتم میتونی دروغ بگی ؟ نمی دونم شاید بگی. اما آیا اگه دروغ وجود نداشت زندگی معنی تازه ای برای ما به وجود نمی آورد این سوال خیلی برای من پیش امده بودکه واقعا چرا دروغ باید اسم راه عبوری رو برای ما یدک بکشه در حالی که این راه راهی به بیراهه هایی است که برگشتن از این راهها به راه معرفت خیلی سخت ودشواره من میدونم تو هم خوب میدونی که چرا انسان فرار از حقیقت رو به دروغی ترجیح میده اره من برای خودم دلیل میارم که دروغ من زندگی کسی رو نجات داده راه برای آزاده زیستن مردانه زیستنو با صداقت زیستن زیاده اما چرا بایده پله های زندگی رو3تا یکی بریم بالا فقط بخاطر  یک دروغ؟ نمیدونم راستگو زیستن سخت تره یا دروغ گو بودن؟نمیدونم با خودم چقدر رو راستم نمیدونم با زندگی دیگران هم به اندازه زندگی خودم رو راست هستم شاید من آدم راست گویی نباشم اما راست گو بودن رو به دروغ گو بودن ترجیح میدم نه بخاطر معنی کلمش .نه !» بخاطر این که دوست دارم با خودم آشتی باشم هر موقعه تونستی دروغی بگی  که زیباتر از آسایشو آرامش بعد راست گویی هست به راحت ادامه بده گر چه این کلمه ها نیستن که معنی حرف منو به تو میگن این خود تویی که تصمیم میگیری که با دنیای از این لحظه به بعد خودت چه راهی رو ادامه بدی اما اگه فرد مهمی هستی تو جامعه خودت سعی کن نه بخاطر ترس  بلکه برای  شرافت خودت راست گویی رو  ضمینه زندگیت کنی از نظر من تمام انسانها افراد مهمی هستن نه به خاطر جا و مقام بلکه بخاطر چرخه زندگی نسل آینده ای کاش بشه راست گو بودن رو جایگذین تمام  کلید های سیاه دروغ برای باز گشایی قفل های مشکلات کرد هیچ وقت دیر نیست برای راست گو زیستن پس چه بهتر از خودم شروع کنم تا نسل بعد من هم راه من رو ادامه بدن اما تو باید شروع کننده باشی که راهنمای نسل خودت باشی پس بسم الله...

 

دل نوشته ای از حسین مزینانی عسکری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۲ ، ۰۲:۳۱
حسین مزینانی عسکری

چشمهایم را میبندم.نه بر روی حقایق نه بر روی نگاهها نه بر روی صداها .بلکه بر روی گذشته که گرچه زیبابود شیرین بود تلخ بود اما بایدرفت باید جور دیگر بر آینده نگریست آری دنیا را با نگاهی نو می نگرم تا شاید فکری شوم که آیندگان به بودنم افتخار کنند پله های آینده بسی  زیادو درستو خراب است اما مشکلی نیست تنها مساله ای است که به سادگی در مقابلم به زانو خواهند آمد پس همراه شوبا من تا دست در دست دهیم تا با هم فکریهایما راهی دگر آغاز کنیم....فکرت را با بی فکری مبادله نکن هر کسی برای راهی ساخته شده پس راهت را پیدا کن تا راه گشای بیماران گمراه شوی..... 

امروز به کدوم پله رسیدی؟

 

 

دل نوشته ای از حسین مزینانی عسکری

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۲ ، ۱۹:۴۷
حسین مزینانی عسکری

اربعـین آمـد و اشــکم ز بــصــر می آیـــد             گوییا زینب محزون ز سفــر می آید باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست             کز اسیــران ره شــام خبـر می آید

اساساً اهمیت اربعین در آن است که در این روز با تدبیر الهى خاندان پیامبر(ص)، یاد نهضت حسینى براى همیشه جاودانه و پایه‌گذارى شد.

مقام معظم رهبری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۲۱:۲۰
حسین مزینانی عسکری