با تشکر از دهیار مزینان و تمام کسانی که در راه آبادانی مزینان می کوشند
با تشکر از دهیار مزینان و تمام کسانی که در راه آبادانی مزینان می کوشند
|
1356
|
نام کتاب |
ناشر |
تاریخ انتشار |
محل و تعداد چاپ |
تعداد جلد |
1 |
چرا حسین قیام کرد (ویرایش قدیم) |
بعثت |
چاپ اول 31/1/36 |
تهران-1 |
1 |
1357
ردیف |
نام کتاب |
ناشر |
تاریخ انتشار |
محل و تعداد چاپ |
تعداد جلد |
1 |
امامت در نهجالبلاغه |
بعثت |
9/2/2537 چاپ اول |
تهران-1 |
1 |
2 |
مبانی اقتصاد در اسلام نوشته عبدالحمید جودهالسحار |
انتشارات سلمان |
چاپ اول 18/5/1357 |
تهران-1 |
2 |
1360
ردیف |
نام کتاب |
ناشر |
تاریخ انتشار |
محل و تعداد چاپ |
تعداد جلد |
1 |
علی: شاهد رسالت مهدی: موعود اهم سخنرانی در دانشگاه مشهد |
همه قبیلهٔ من عالمان دین بودند. حدود یک قرن مناصب دینی و ریاست روحانی آن حدود که از توابع قابل توجه و ممتاز سبزوار است و در گذشته به جهاتی که مجال بیانش نیست موقعیت بسیار مهمی داشته با پدران و اقوام من بوده است و هماکنون آثار تهذیب و تربیت و تعلیم و تزکیه آنها در میان اهالی آنجا محسوس و مشهود است و شکر خدا را که آن نیکمردان با همت جز عمل صالح ذخیرهای و غیر از نام نیک یادگاری از خود نگذاشتند.
(از زندگینامهٔ خودنوشت محمدتقی شریعتی مزینانی)
1286
* تولد در مزینان، ازدهستانهای بزرگ بخش داورزن شهر سبزوار
* ورود به مشهد برای ادامه تحصیلات دینی در مدرسه فاضل خان مشهد.
* تدریس در دبستان ملی شرافت،تکمیل تحصیلات رسمی حوزه تا سطح( مطول، شرح لمعه و قوانین) در محضر اساتیدی چون: مرحوم آقا شیخ هاشم قزوینی، ادیب بزرگ، ادیب ثانی، کاظم دامغانی، حاج میرزا احمد مدرس.
1312 * تولد فرزندش «علی». خروج از لباس روحانی.
* تدریس در دبستان ابن یمین،نظامت و کفالت دبیرستان(روزانه و شبانه)،ترجمه کتاب از عربی به فارسی * پس از شهریور 20 تدریس ادبیات فارسی،عربی،شرعیات در دبیرستانهای شاهرضا و فردوسی و دانشسرای مقدماتی
* آغاز جلسات تفسیر قرآن به صورت سیار در منازل، مبارزه علمی و مناظره با توده ا یها،انتشار کتاب درسی «اصول عقاید و اخلاق شریعتی». 1323 * تاسیس«کانون نشر حقایق اسلامی»(واقع در چهارباغ مشهد) و تمرکز جلسات سیار در آن محل.
* انتشار«کارنامه کانون نشر حقایق اسلامی مشهد»، نشریه یکم.
* سخنرانیهای هفتگی در باره«فایده و لزوم دین» در رادیو مشهد که بعدها با همین نام نشر شد. 1329 * خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس
* ائتلاف نیروها و جمعیتهای مذهبی شهر مشهد تحت نام «جمعیتهای موتلف اسلامی مشهد» برای شرکت در انتخابات دوره هفدهم مجلس . * برگزاری میتینگ ده هزار نفری از سوی احزاب و گروههای مذهبی از جمله کانون نشر حقایق اسلامی در صحن نو حرم امام رضا در حمایت از دکتر مصدق و خلع ید. سخنرانی استاد شریعتی بر فراز ساختمان شرکت نفت. * تظاهرات و میتینگ کانون و نیروهای مذهبی علیه دیوان دادرسی بین المللی لاهه که رأی بر ابطال خلع ید داده بود. در افتتاحیه این مراسم استاد شریعتی سخنرانی کرد.
* استاد شریعتی به همراه دکتر صدیق، شیخ محمود حلبی، حاجی عابد زاده از کاندیداهای جمعیت های موتلف اسلامی مشهد برای شرکت در مجلس هفدهم هستند. این انتخابات دو مرحله ای بوده است. در دور اول استاد شریعتی از کسانی است که رأی می آورد اما انتخابات مشهد به دنبال اعمال نفوذ دربار در دور دوم باطل اعلام شد. * تشکیل سازمان مقاومت ملی (جمعیتهای موتلف اسلامی، حزب ایران، کلوپ مصدق، طرفداران جبهه ملی و حزب زحمتکشان...) در اعتراض به دولت قوام و برکناری دکتر مصدق. اعلان تعطیلی عمومی به حمایت از دکتر مصدق. 1332- سازماندهی میتینگی در حمایت از دکتر مصدق(تیرماه 1332)در ایوان مقصر در مسجد گوهرشاد. در این سخنرانی استاد شریعتی با اشاره به واقعه جنگ خندق و ابتکار سلمان فارسی، آن را به نهضت ملی نفت و دکتر مصدق تشبیه می نماید. در پایان این میتینگ، قطعنامه ای صادر می شود که زی آن خیابان فوزیه به خیابان سی تیر تغییر نام می دهد. * به دنبال پیشنهاد مصدق مبنی بر انحلال مجلس هفدهم؛ کانون نشر حقایق اسلامی و دیگر جمعیت های مذهبی رفراندمی در مشهد برگزار می کنند و طی آن رفراندم از تصمیم مصدق حمایت می کنند. * در پی درگیرها و بالا گرفتن اختلافات میان آیت الله کاشانی و دکتر مصدق، کانون نشر حقایق اسلامی حمایت خود را از دکتر مصدق اعلان می کند. * تاسیس «نهضت مقاومت ملی» (به همت آیت الله حاج سید رضا زنجانی، عباس رادنیا، رحیم عطائی...) کانون نشر حقایق اسلامی یکی از کمیته های ایالتی این نهضت بود. جلسات کانون، یکی از پایگاههای عمده و مهم نهضت مقاومت ملی در مشهد محسوب می شود.
* برگزاری مراسم سالگرد سی ام تیر با هدایت کمیته ایالتی خراسان ِ نهضت مقاومت ملی.اعلام تعطیلی و اعتصاب عمومی و پخش اطلاعیه در شهر و آتش زدن در کنسولگری انگلیس در مشهد.
* (یک ماه و اندی) دستگیری و بازداشت به عنوان همکاری با نهضت مقاومت ملی،تعطیل شدن کانون.
* انتقال جلسات تفسیر قرآن کانون در منزل آیه الله العظمی سید محمد هادی میلانی. 1339 * تشکیل جبهه ملی دوم به دنبال آزادی نسبی پس از بر سر کار آمدن علی امینی.
* تدریس تفسیر قرآن و نهج البلاغه در دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد و موسسه وعظ و تبلیغ. 1339 * بازگشایی«کانون نشر حقایق اسلامی» و تجدید فعالیتهای تبلیغی و فرهنگی آن. 1341-1339 * سفر تحصیلی فرزندش«علی» به پاریس برای ادامه تحصیلات عالیه و اخذ دانشنامه دکتری. 1340(عاشورای 1381 قمری) * حرکت دسته جمعی کثیری از مردم به عنوان عزاداری سیدالشهدا و ممانعت از سخنرانی استاد. آبان 1341 * بازنشسته شدن از خدمت در آموزش و پرورش خراسان. خرداد 1342 * جلوگیری از مراسم سوگواری دسته جمعی هرساله، تعطیل کردن کانون نشر حقایق اسلامی مشهد. 1343 * قبول دعوت «موسسه اسلامی حسینیه ارشاد» برای سخنرانی در آن موسسه. 1344-1343 * ایراد سخنرانی و تفسیر قرآن در مسجد هدایت(تهران)در ماه رمضان 1384 و 1385 به جای آیت الله طالقانی که در بازداشت به سر می بردند. 1344-1345 * سخنرانیهای هفتگی(23 جلسه پیاپی در جمعه شب)درباره «خلافت و امامت» به استناد قرآن مجید در حسینیه ارشاد. آذر تا دی 1345 * تفسیر قرآن در ماه رمضان 1386به اصرار آیه الله طالقانی در مسجد هدایت و با حضور ایشان.
* انتشار نخستین چاپ «تفسیر نوین» به مناسبت هزار و چهارصدمین سال بعثت پیامبر از سوی «شرکت سهامی انتشار».
* مراجعت به مشهد، دایر شدن جلسات تفسیر قرآن به صورت سیار در منازل، تحقیق در موضوع«وحی و نبوت». تیرماه 1349 * انتشار کتاب «وحی و نبوت در پرتو قرآن» در مشهد. عید فطر 1351 * آخرین سخنرانی در حسینیه ارشاد، تعطیل شدن حسینیه توسط سازمان امنیت شاه.
* دستگیری و یکسال و اندی زندان (آزادی در 28 مرداد 1352 و آزادی علی شریعتی پایان اسفند 1353) 29 خرداد 1356 * درگذشت دکتر علی شریعتی در لندن . فروردین 1358 * سخنرانی در حسینیه ارشاد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی. 1360-1358- * برگزاری سخنرانیهای متعدد به مناسبتهای مختلف در مشهد و تهران.
* خانه نشینی.(شاهدان کویرمزینان؛ مسافرت به زادگاهش مزینان به همراه دکتر احسان شریعتی) فروردین 1366 * درگذشت استاد محمد تقی شریعتی. تدفین در حرم امام رضا(ع).
و بنیاد فرهنگی دکترشریعتی http://drshariati.org |
علامه محمدتقی شریعتی مزینانی علاقه خاصی به مقام معظم رهبری داشت دایی این جانب (شیخ حبیب الله عسکری مزینانی ) که خود از روحانیون فاضل مزینان و محضر استاد را درک نموده است سالها پیش برایم نقل کرد که: پیش از انقلاب در محضر استاد محمدتقی شریعتی مزینانی بودیم و ایشان توصیه کردند که قدر سیدعلی را بدانیم که روزی به مقام بزرگی خواهد رسید .ازایشان سئوال کردیم که استاد منظورتان کدام سیدعلی است و ایشان فرمودند: آقای خامنه ای را می گویم.
مشابه همین خاطره را نیز یکی دیگراز همشهریانم به نام حاج حسین تاج مزینانی نقل کرده که تحت عنوان خاطرات کشاورز مزینانی در خبر آنلاین منتشرشده است:
این احترام متقابل بوده و مقام معظم رهبری که در زمان وفات علامه محمدتقی شریعتی مزینانی عهده دار ریاست جمهوری اسلامی ایران بودند از استاد شریعتی به عنوان سقراط خراسان یاد کردند.
در ادامه به بخشی از خاطرات استادمحمدعلی مهدوی راد که درسایت انتخاب و سال گذشته نیز در شاهدان کویرمزینان درباره ی این علاقمندی آیت الله خامنه ای به استاد شریعتی منتشرشد می پردازیم
یاد یاران در کلام استاد
روزهایی که به محضر استاد میرفتم از کسان بسیاری سخن میرفت و آن بزرگوار درباره کسانی سخن میگفت، من هرگز از لبان استاد طعن نشنیدم، گاهی اظهار تأسفی و همین... . ولی کسانی را میستودند و مطالبی میفرمودند.
استاد احترام ویژهای به ایشان قائل بودند، و از هوشمندی و پراطلاعی و آگاهی ایشان را میستودند و از اینکه به استاد توجه دارند و به خانهشان آمد و شد دارند به نیکی یاد میکرد.
روز بدرود زندگی دکتر علی شریعتی من از قم به مشهد رسیدم و پس از زیارت مضجع مطهر حضرت رضا(ع) به محضر استاد رسیدم. کسی نبود، استاد تنها بود و از ماجرا خبر نداشت از اینجا و آنجا سخن گفتیم و برخاستم و در هنگام خداحافظی استاد با نهایت مهربانی دست بر شانهام نهادند و فرمودند کجا میروید، عرض کردم به ده و دیدن والدین، فرمودند برگشتید شما را ببینم. گفتم حتماً استاد، به قفسه کتابهای استاد کاغذی چسبانده بودند: «برای بهبودی حال استاد سیگار نکشید». گفتم چقدر خوب است که سیگار نمیکشید. و رفتم روز هفتم تیر اندکی پس از ظهر برگشتم سر کوچه میرعلم خان دوست عزیز و فرزانهام حضرت آقادریاباری را دیدم (اکنون از استادان موفق سطوح عالیه حوزه علمیه قم) چشمش که به من افتاد بغض گلویش را گرفت گفتم چه شده است؟ گفت: مگر خبر نداری گفتم من ده بودم از چی؟ گفت دکتر را کشتند. ساک از دستم افتاد. بر زمین نشستم و بعد گفتند امروز بعد از ظهر در «مسجد جامع ملاهاشم» مجلس ترحیم است. خیلی زودتر از موعد رفتم. زمان مراسم که رسید جای سوزن انداختن نبود، برقها را قطع کرده بودند، دانشجویی قرآن میخواند، نیم ساعتی گذشت عکسی از شریعتی را وارد مجلس کردند قیامتی شد در و دیوار گریه میکردند همه ضجه میزدند، زیر بغلهای استاد را گرفتند، بلند کردند، عبای تابستانی نازکی بر دوش داشت، به عصا تکیه کرد اندکی صحبت کرد، بلندگو نبود، صدا به جایی نمیرسید، اما محفل یکسر اشک و آه بود. فردای آن روز رفتم محضر استاد نشستم، استاد سیگار میکشید، عرض کردم استاد باز هم سیگار میکشید. فرمود: مرگ علی همه چیز من را به هم ریخت. و بعد فرمودند آن روز که شما اینجا بودید، اتفاق افتاده بود و من خبر نداشتم، اما رفت و آمدها زیاد شده بود، آقای خامنهای مرتب میآمدند، از صدر اسلام سخن میگفتند از مصیبتهای بزرگ، از رشادتها، از فرزند از دست دادنها، گویا میخواستند مرا آماده کنند من که راضی به رضایت خدا بودم، تسلیم بودم، بالاخره ملاحظه سن و حال و احوال مرا میکردند، خوب ایشان که همیشه به ما لطف داشتند ولی آنقدر آمدن و آنگونه سخن گفتند برایم شگفت انگیز بود، تا اینکه در منزل یکی از دوستان و در جمعی از یاران دکتر خبر را به من گفتند.
منبع:http://www.entekhab.ir/fa/news/66545
مقام معظم رهبری (در دوره ریاست جمهوری) به مناسبت رحلت استاد شریعتی پیام تسلیتی ارسال داشته که در قسمتی از آن چنین می فرماید:
”... او که از خانواده ای روحانی برخاسته و سالها در حوزه علمیه مشهد مدارج علوم دینی را پیموده بود بی شک یکی از پرسوزترین و مخلص ترین اندیشمندان و مبلغان اسلامی بود که استحکام اندیشه را با نوآوری در روش به هم آمیخته و برای نسل تحصیل کرده و با فرهنگ، متاع فکری جذابی را ارائه کرده کرد. زندگی او سراسر به تعلم و تعلیم و در بهشتی از صفا و پاکدامنی گذشت. رحمت خدا بر او و حشرش با محمد و آل محمد باد که عمر رابه عشق و ثناگویی آنان به سر آورده بود.“
منبع:
شاهدان کویر مزینان
و
پس از انتشار اولین بخش از یادنامه ی سقراط خراسان در شاهدان کویر مزینان ؛ همان گونه که انتظار می رفت دوستداران واقعی این استاد برجسته ، علامه ی بزرگوار و مجاهد خستگی ناپذیر با ارسال نظر و راهنمایی مشفقانه به یاریمان شتافتند تا هرچه بیشتر به کار خویش امیدوار شویم دراین میان دست یاری گر دوستان اسرار نامه که پیش از این بارها درباره ی استاد و فرزند برومندش در مجله ی وزین اینترنتی خود مطالب ارزشمندی ارائه نموده اند مارا به مطلب ارزشمندی رهنمون ساختند که البته در نوشته ی قبلی به گوشه ای از آن اشاره کردیم یعنی مظلومیت سقراط خراسان که چرا کمتر از او یاد می شود این بار از نظر صاحب نظری به آن می پردازیم که به بهانه ی انتشار کتاب«کانون نشر حقایق اسلامی»به گوشه ای از این مظلومیت اشاره کرده است .
چرا مرحوم محمد تقی شریعتی مزینانی مهجور ماند
گروه اندیشه: محمدتقی شریعتی به 2 دلیل عمده از چهرههای ناشناس باقی ماند؛ یکی به دلیل سکونت استاد در خارج از مرکز، و دوم اینکه شاگردانش پس از یک نسل، بسیار بلند آوازه شده و این پرتویی بر چهره استاد کشید.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، پروین منصوری روز گذشته در همایش بزرگداشت استاد محمدتقی شریعتی درباب کتاب خود با نام «کانون نشر حقایق اسلامی» به ارائه توضیحاتی پرداخت.
نامه شریعتی به سید احمد خمینی |
روز عاشورا(سال 59) هنگامی که مراسم عزای حسینی را در کانون برگزار میکردیم جمعی فریب خورده به نام حمایت از اسلام و پاسداری از انقلاب به کانون حمله کردند و به خراب کردن کانون پرداختند و برخی از اجناس جمعآوری شده برای کمک به جنگ زدهها را غارت کردند، کارهایی که هرگز ساواک نکرد. |
وی در این همایش که به مناسبت بزرگداشت استاد محمدتقی شریعتی برگزار شد اظهار داشت: استاد محمدتقی شریعتی از چهرههای گمنام فرهنگ ما به شمار میرود و چه بسیار متفکران، رهبران و سیاستمدارانی که از آنها تجلیل به عمل میآید که در واقع شایستگی لازم را ندارند و چه بسیار اندیشمندانی واقعی که در گمنامی باقی میمانند. محمدتقی شریعتی به 2 دلیل عمده از چهرههای ناشناس باقی ماند، یکی به دلیل سکونت استاد در خارج از مرکز(سکونت ایشان در خراسان )و دوم اینکه شاگردانش پس از یک نسل، بسیار بلند آوازه شده و این پرتویی بر چهره استاد کشید. ایشان را می توان از 2 بعد مورد بررسی قرار داد، یکی از دیدگاه معرفتی و دیگری از بعد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی .
منصوری در ادامه افزود: به راهنمایی ایشان کانون نشر حقایق اسلامی در سال 1323 به صورت علنی و غیرعلنی مشغول به کار شد و خدمات ارزندهای را در عرصه اجتماعی و سیاسی به بارآورد. در سال 1344 به خاطر فعالیتهای سیاسی، کانون تعطیل شد و پس از آن اعضا از طریق وزارت ارشاد به فعالیت پرداختند. ایشان بعد از تعطیلی کانون اظهار داشتند تربیت فرزندم مسولیتم را به اتمام رساند و بنابر این دست از فعالیت کشیدند. بعد از انقلاب کانون راه اندازی شد و استاد جانی تازه گرفت اما ناگهان در سال 1359 در حالی که اعضای کانون در حال برگزاری مجالس عزای حسینی بودند، واقعهای اتفاق افتاد که به دنبال آن استاد شکوائیهای را به رییس جمهور وقت، رییس مجلس و سیداحمد خمینی نوشت که پارهای از آن چنین است:
روز عاشورا هنگامی که مراسم عزای حسینی را در کانون برگزار میکردیم جمعی فریب خورده به نام حمایت از اسلام و پاسداری از انقلاب به کانون حمله کردند و به خراب کردن کانون پرداختند و برخی از اجناس جمعآوری شده برای کمک به جنگ زدهها را غارت کردند، کارهایی که هرگز ساواک نکرد. برادر، نگرانی عمیق من نسبت به آینده اسلام و انقلاب است چه در رژیم گذشته نه تنها از بستن درب کانون و زندانی شدنم این نگرانی را نداشتم بلکه به آینده اسلام بیشتر امیدوار میشدم اما اکنون این بار سنگین غم و نگرانی را به کجا ببرم.
انما اشکوبثی و حزنی الی الله 28/8/1359 محمدتقی شریعتی
لازم به ذکر است ،منصوری در کتاب کانون نشر حقایق اسلامی به خاطرات مربوط به استاد و کانون نشر حقایق اسلامی پرداخته است.
منبع: خبرگزاری قرآن (ایکنا)