خدایا ... به من زیستنی عطا کن که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم بگذار تا آن را من خود انتخاب کنم اما آن چنان که تو دوست میداری خدایا ... چگونه زیستن را تو به من بیاموز ، چگونه مردن را خود خواهم آموخت خدایا ... رحمتی کن تا ایمان ، نام و نان برایم نیاورد قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمان افکنم تا از آنها باشم که پول دنیا می گیرند و برای دین کار می کنند نه از آنها که پول دین را می گیرند و برای دنیا کار می کنند ای خدا ... میدانم که برای عشق زیستن و برای زیبایی و خیر مطلق بودن چگونه آدمی را به مطلق می برد . اخلاص ، یکتایی در زیستن ، یکتایی در بودن و یکتایی در عشق ... خدایا ... مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان اضطرابهای بزرگ ، غمهای ارجمند و حیرتهای عظیم را به روحم عطا کن لذتها را به بندگان حقیرت بخش و درهای عزیز را بر جانم ریز
باسلام وعرض تبریک عید اکمال دین و اتمام نعمت سحر از نفحه ی غیبی نسیم دلپذیر آمد که ای صاحبدلان اینک حدیث بی نظیر آمد بگو با آشنای دل الیس الصبح را برخوان نزول سوره ی نصراست برای حق نصیر آمد شاهدان کویرمزینان
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
با تاخیر نسبتا طولانی ولی بالاخره با پست که شاید حرفهای دل خود شماهم باشه به روزم خوشحال می شم تشریف بیارین